• Menu
  • Menu

اسپانیا با بیمه مسافرتی!

چهار روز است که به اسپانیا آمده‌ام. دلیل اصلی سفرم حضور در دوره “Tourism Leaders” با موضوع “E-Marketing and Social Media for Tourism and Hospitality” است که ظرف روزهای آتی در دانشگاه “UIB” در “پالما د مایورکا” شروع می شود.

ولی من کمی زودتر آمده ام تا بعد از چند ماه، با “مسیح شریف” دیداری تازه کنیم و گپی بزنیم و کارکنیم و برنامه ریزی کنیم و عکس بگیریم و بنویسیم و بخوانیم و… زمان را دریابیم. بعد از “بارسلونا” و “مادرید” و “سانتیاگو د کامپوستلا”، “مایورکا” چهارمین مقصدی است که در کشور مورد علاقه ام، می‌بینم. حضور در این شهر اما یک تفاوت اساسی با سایر تجربه های اسپانیایی‌ام دارد و آن اینکه اینجا نه در هتل، که در یک خانه اقامت دارم. این باعث می‌شود که تا حدودی بتوان طعم زندگی محلی را در این ساحل زیبا تجربه کرد.

با اینکه دوربین را با خودم آورده ام، اما هنوز فرصت نشده که حتا آن را از کیف اش بیرون بیاورم. “مسیح” واقعا سنگ تمام گذاشته و علیرغم درگیری‌های زیادی که برای دوره دارد، ظرف این روزها برای من امکان تجربه‌های بسیار جالب  متفاوتی را فراهم کرده است که هر کدام داستان و شرحی مفصل دارد. تجربه‌هایی بسیار جذاب برای منی که در گردشگری کار می‌کنم و دیدن و دانستن این تجارب واقعا غنیمت و ارزشمند است.

اما برای نوشتن از مایورکا هنوز کمی زود است. شاید بخاطر اینکه کمتر در شهر گشته‌ایم و بیشتر وقتمان را برای برنامه‌های از قبل چیده شده گذرانده‌ایم، هنوز درک صحیحی از جزیره بسیار بزرگ مایورکا ندارم. احساس می‌کنم باید بیشتر از این جزیره و شهرهای متنوع‌اش ببینم و بدانم تا بتوانم به درستی درباره اش بنویسم.

.

یک تجربه مفید:

بیمارستان اسپانیایی و بیمه مسافرتی سامان

جدا از تجربه‌های جذابی که به لطف برنامه‌ریزی مسیح در این روزها کسب کرده‌ام و ظرف روزهای آتی از آنها خواهم نوشت، امروز تجربه‌ای برایم رقم خورد که علیرغم اینکه علت خوبی نداشت و ما را از برنامه ریزی عقب انداخت، ولی به گمانم به اشتراک گذاشتن آن، ممکن است روزی به کار مسافری بیاید و دعای خیری بدرقه ام کند!

پیش از سفر مسیح تاکید کرد که حتما بیمه مسافرتی بگیر. در حالت عادی بخاطر آنکه ویزای من بلند مدت است، برای هر سفر بیمه تهیه نمی‌کنم. اما این بار با تاکید مسیح بیمه گرفتم. بیمه را از بیمه مسافرتی سامان گرفتم که معمول تر از سایر بیمه‌های مسافرتی است. از روزی که به مایورکا رسیدم، ‌آزار دردی که چند هفته ای در پهلوی چپ داشتم، کم و زیاد می‌شد. مسیح چند بار اصرار کرد که به دکتر برویم، اما تنبلی مانع از انجام این کار می‌شد. دیشب اما وقتی فشار این درد کمی جدی‌تر از دفعات قبل شد، صبح امروز به اصرار جدی‌تر مسیح به اورژانس بیمارستان مراجعه کردیم. در پروسه معاینه و آزمایش و عکسی که انجام شد، نکات بسیار جالبی را تجربه کردم که دانستن آنها خالی از لطف نیست.

.

Insurance 1تصویر روی برگه بیمه نامه مسافرتی

.

Insurance 2تصویرپشت برگه بیمه نامه مسافرتی

.

1- ابتدا به اورژانس بیمارستانی مراجعه کردیم که مسئول پذیرش آن به گرمی توضیح داد که این بیمارستان صرفا مربوط به بیماریهای استخوان است. او با روی بسیار خوش راهنمایی کرد که به کجا مراجعه کنیم و حتی آدرس بیمارستان دیگر را بر روی جی‌پی‌اس موبایل وارد کرد تا ما بتوانیم به سادگی بیمارستان مورد نظر را پیدا کنیم.

2- بیمارستان مورد نظر پارکینگ بسیار بزرگی داشت و هیچ کس برای جای پارک نگران نبود. ما به سادگی ماشین را در نزدیکی های اورژانس پارک کردیم.

3- برای پذیرش، به پاسپورت و اصل بیمه مسافرتی نیاز بود. من اما پاسپورت را به همراه تصویر بیمه مسافرتی که در ایمیل ذخیره بود، به همراه داشتم. مسئول پذیرش بدون هیچ مشکلی ایمیل بیمارستان را در اختیار ما گذاشت و گفت که تصویر بیمه را برای‌شان ارسال کنم. تاکید می‌کنم که بیمارستان درنهایت اعتماد و به جهت تسریع و تسهیل کار برای بیمار، تصویر بیمه مسافرتی را به صورت ایمیل پذیرفت و حتا ما را مجبور نکرد که برویم و پرینت بگیریم. بیمارستان مجهز به شبکه رایگان اینترنت وایفای بود و من به سادگی ایمیل را ارسال کردم.

4- پس از تکمیل فرم و تحویل مدارک، کار پذیرش بسیار سریع ظرف کمتر از یک دقیقه انجام شد.

5- ما هنوز فاصله 3-4 متری پذیرش تا صندلی‌های انتظار را طی نکرده بودیم که اسم من را برای معاینه اولیه پیج کردند. یک پرستار معاینه اولیه را انجام داد. فشار خون و ضربان قلب و چند تست دیگر. گزارشی را از شرح مشکل نوشت و دستبندی حاوی یک بارکد را به دست من بست. ما را دعوت به انتظار در فضای لابی اورژانس کرد.

photo 3 (1)تصویر دستبند حاوی بارکد

.

6- در گام دوم و پس از دقایقی انتظار، معاینه دقیق‌تر و تکمیلی توسط یک پزشک انجام شد. کار معاینه بسیار با حوصله انجام شد. دکتر سئوالات را بسیار دقیق و جزئی می‌پرسید و برای شنیدن پاسخ‌ها بسیار صبور و با حوصله بود.

7- دکتر پس از آگاهی از نشانه‌ها، انجام یک آزمایش و یک عکس را برای تشخیص مشکل ضروری دانست. خود او ما را تا درب محل انجام آزمایش راهنمایی کرد و توضیح داد که برای گرفتن عکس در رادیولوژی به کجا مراجعه کنیم. انرژی دکتر بسیار مثبت بود و آرامش را به من منتقل می‌کرد.

8- با برگه‌ای که داشتیم، رادیولوژی خیلی سریع از محل مورد نظر عکس گرفت و ما را به انتظار در اتاق مرتبط دعوت کرد.

9- همه انتقال اطلاعات و جمع آوری نتایج به صورت مکانیزه انجام می‌شد. به هیچ عنوان نیاز به انتظار برای آماده شدن جواب‌ها و انتقال فیزیکی برگه یا کاغذی وجود نداشت.

10- نتایج آزمایش اولیه خیلی زود آماده شد. بنا به تشخیص پزشک نیاز به آزمایش دقیق‌تر و مفصل‌تری بود. لذا پزشک با رویی گشاده به سراغ‌مان آمد و وضعیت را توضیح داد و از ما دعوت کرد تا مجددا دقایقی را در انتظار آماده شدن نتایج آزمایش بعدی منتظر بمانیم.

11- پس از حدود یک ساعت انتظار، دکتر با چند برگ مربوط به نتیجه آزمایش‌ها و همچنین 3 بسته دارو با مشخصاتی بسیار جالب، به سراغ ما آمد و ضمن تشریح تشخیص خود، توضیحاتی را برای درمان و نحوه استفاده از دارو و همچنین اقدامات پس از اتمام دارو داد. تاکید می‌کنم که شخص دکتر به ما مراجعه کرد و داروها را (و نه نسخه دارو) به ما تحویل داد و با آرزوی سلامتی و تحویل مدارک پزشکی با ما خداحافظی کرد!

photo 4نتایج آزمایشات

.photo 2داروها در بسته بندی‌های مجزا حاوی دستور استفاده

.photo 3راهنمای نحوه استفاده از دارو

.

12- هیچ کس درخواست پول نکرد. فکر کردیم که شاید فراموش کرده‌اند. لذا به پذیرش مراجعه کردیم و در این باره پرسیدیم. مسئول مربوطه توضیح داد که هزینه‌ها به طور مستقیم برای بیمه ارسال می‌شود.

13- در هیچ یک از مراحل، حضور بیماران دیگر، منجر به اختلال در روند بررسی موضوع نمی‌شد. بیماران زیادی در این مدت مراجعه کردند، اما همه چیز طبق روال پیش می‌رفت. همواره پزشک پیگیر کار من بود و هر چند دقیقه یک بار سر می‌زد و شرایط را می‌سنجید.

14- هیچ جا حتا یک یورو هم پرداخت نشد. همه چیز قرار شد برای بیمه ارسال شود.

15- تصورم هم از بیمه مسافرتی اینچنین نبود. وقتی توضیحات روی بیمه را مطالعه کردم، متوجه شدم که داشتن این بیمه نامه برای هر مسافری واقعا ضروری و غنیمت است.

.

Insurance 11توضیحات روی برگه بیمه نامه

.Insurance 22پوشش های بیمه و سقف تعهدات اش

.

از این به بعد، واقعا برای همه سفرهایم بیمه مسافرتی خواهم گرفت. این تجربه ثابت کرد که بیمه بسیار کارساز است. حتا تا به حال اطلاعات روی بیمه را هرگز نخوانده بودم. این که بیمه برای گم شدن چمدان و وسیله ها و بیماری ها و عمل جراحی و… به کار می آید، نکته‌ای است که تا کنون چندان به آن اهمیت نداده بودم. به قول مسیح، صرفا هزینه ویزیت یک پزشک ساده در اسپانیا بیش از 75 یورو است که با احتساب آزمایش و عکس و دارو، قطعا همین مراجعه من به بیمارستان شاید چند صد یورو هزینه روی دستم می‌گذاشت.

.

پی نوشت پنجشنبه 27 شهریور:

امروز صبح ایمیلی از بیمارستان به همان آدرس ایمیلی که من از آن تصویر بیمه نامه را ارسال کرده بودم، فرستاده شد. در این ایمیل یک صورتحساب ضمیمه شده بود که مبلغ آن 262 یورو بود و واحد مالی بیمارستان از من درخواست کرده بود که این مبلغ را پرداخت کنم. طبق اطلاعات روی برگه بیمه و با توجه به کامنتی که دوست عزیزی به نام “رکسانا” در این پست گذاشته است، ایمیل مزبور را به دفتر لبنان بیمه سامان ارسال کردم. ایمیل من ظرف چند دقیقه توسط یک مسئول ایرانی پاسخ داده شد و مدارکی شامل بیمه نامه، مهر خروج از ایران، ویزای شنگن و نتایج پزشکی معاینه برای بررسی درخواست گردید. همچنین ایشان به صورت تلفنی با من تماس گرفتند و با برخوردی صمیمانه راجع به جزئیات بیماری و روند انجام شده در بیمارستان سئوال پرسیدند. طبق آخرین ایمیل دریافتی از ایشان، قرار است که موضوع توسط پزشک بیمه سامان بررسی شود و نتیجه بررسی اعلام شود.

پی نوشت پنجشنبه 3 مهر:

روز دوشنبه یعنی سه روز قبل، “میلاد” دوست خوبی ایرانی که در دفتر بیمه سامان در لبنان کار می‌کند، با تلفن مسیح تماس گرفت. مسیح تلفن را به من داد و گفت: از بیمه سامان؛ چند روزی بود که منتظر تماس از بیمه سامان یا دریافت ایمیل از طرف این بیمه بودم. میلاد بسیار دوستانه و صمیمی شروع به توضیح دادن کرد. گفت: “پزشک بیمه که در لبنان مستقر است، متاسفانه با دیدن گزارش پزشک بیمارستان، پرداخت از سوی بیمه را تایید نکرده است. توضیح داد که در گزارش پزشک بیمارستان قید شده است که اولین نشانه‌های بیماری از 3 ماه قبل شروع شده است و طبق نظر پزشک بیمه، این مراجعه به بیمارستان مراجعه اورژانسی نبوده است”.

با شنیدن این توضیحات، داشتم تصور می‌کردم که باید به فکر جور کردن مبلغ 262 یورو باشم که به بیمارستان پرداخت کنم. در این حال و هوا بودم که میلاد گفت: “اما…”. دوباره حواسم را جمع و جور کردم. گفت: “اما دفتر تهران پرداخت هزینه شما را تقبل کرده است”. علت را که از او جویا شدم توضیح داد: “من مطلبی که شما در وبلاگ‌تان راجع به بیمه سامان نوشته‌اید و کامنت‌های زیر مطلب را دیدم و لینک این مطلب را برای دفتر بیمه در تهران ارسال کردم. با توجه به اینکه مطلب شما به نوعی به معرفی خدمات بیمه سامان کمک کرده است و باعث آشنایی بیشتر خوانندگان این وبلاگ با بیمه سامان و نحوه خدمات رسانی‌اش شده است، لذا دفتر تهران پذیرفت که این هزینه از سوی بیمه به بیمارستان پرداخت شود.”

از میلاد خیلی تشکر کردم. از پیگیری و لطفی که داشت که بدون تردید، این موضوع بر اساس لطف و پیگیری او به این نتیجه منجر شد. بعد از آن هم به این اندیشیدم که چطور ممکن است یک بیمه در ایران، اینگونه به موضوع نگاه کند. واقعا این طرز نگاه برایم عجیب و کمی دور از تصور بود. نه فقط به خاطر یک مبلغ دویست یا سیصد یورویی، بلکه بخاطر نگاه متفاوتی که مدیران این بیمه به موضوع “وبلاگ نویسی” و اثرات آن داشته اند.

از میلاد به طور خاص و از مدیران بیمه سامان در تهران بسیار سپاسگذارم.

بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات