امروز پانزدهم اردیبهشت، روز شیراز است و من چند ساعتی است که از سفر شیراز برگشته ام. شانس سفر به شیراز در اردیبهشت، شانس بزرگی است و خوشبختانه امسال بعد از 4 سال کم شانسی، دوباره این اتفاق خوب رقم خورد و در اردیبهشت شیراز، نفس تازه کردم.
این سفر، فرصتی بود برای هم نشینی طولانی در کنار سعدی و آرامش در کنار حافظ و گم شدن در کوچه های قدیمی شیراز و ایستادن در زیر سایه های رنگی شیشه های نصیر الملک و نوشیدن عرق نسترن و بیدمشک در عمارت شاپوری و قدم زدن در کوچه پس کوچه های قلات.
غلظت تجربه های این سفر، خیلی زیاد بود. شاید مدتها بود که تا به این اندازه در یک سفر، با موقعیتهای تجربه ساز مواجه نشده بودم. در بسیاری از لحظات این سفر، با چالش هایی روبرو بودم که تصمیم گیری درباره عکس العمل مناسب و متناسب بسیار سخت بود و این باعث می شد که لذت بردن از لحظه ای که در آن بودم را گاهی فراموش کنم و البته این، چندان مورد پسندم نبود. اما الان که این سطور را می نویسم، به این فکر می کنم که این مواجهه ها، بسیار ارزشمند بودند. چرا که باعث شد من علیرغم میل باطنی ام در موقعیتهایی قرار بگیرم که حضور در آن، تجربه هایی ذی قیمت برایم به ارمغان آورد. این سفر از لحاظ غلظت تجربه، از غلیظ ترین سفرهای من بود و به کم شدن خامی و پخته تر شدنم بسیار کمک کرد؛ و این همان نکته ظریفی بود که استاد سخن شیراز، آن را دستاورد سفر دانسته است و چه خوب که این دستاورد، در شهر خود او به دست آمد.
این عکس ها، حاصل بعضی از لحظات خوب این سفر است که پیشکش می کنم:
در مسیر رفت، جایی نرسیده به کاشان
این عکس را اگر سیاه و سفید کنم، انگار که 40 سال پیش گرفته شده! – قلات
این نازنین چند ساعتی با ما همسفر بود – قلات
چه خوب که بازیهای اینچنینی هنوز هم وجود دارد – قلات
چقدر یاد کودکی افتادم… – قلاتبدون شرح – قلاتبدون شرح – قلات
پنجره یک کافه بسیار دلچسب و زیبا – قلات
صبحانهای دلچسب در کافه هدایت – شیراز
کاش اردیبهشت هم مثل خیابان اردیبهشت، همیشه در دسترس بود! – شیراز
عمارت شاپوری، از کشفهای این سفر – شیراز
دیوار امامزاده بیبی خدیجه در محله سنگ سیاه – شیراز
کوچههایی که به شدت حس کودکیام را زنده کرد – شیراز
همان امامزاده (بیبی خدیجه) – شیراز
آرامگاه سعدی؛ به نظرم در هر ثانیه صدای دهها شاتر دوربینهای مختلف به گوش میرسید – شیراز
خلوت یار در کنار لسانالغیب – شیراز
در مسیر برگشت – بین کاشان و قم
و دماوند! انگار که در آسمان ایستاده است… – در مسیر تهران
بازی با دماوند – نرسیده به تهران
بازی با دماوند – نرسیده به تهران
بازی با دماوند – نرسیده به تهران
بازی با دماوند – نرسیده به تهران
پی نوشت:
از دوستان عزیزم بابت میزبانی صمیمانه شان قدردانی میکنم و محبت هایشان را ارج می نهم. نقطه عطف روزهای این سفر، دوستی ها بود؛ چه آنها که از پیش محبتشان اثبات شده بود و چه دوستان تازه ای که این سفر وسیله آشنایی با آنها را فراهم کرد.
سلام مجید.
به به با این حساب سرشاری از سرخوشی. خوشحالم که روزهای شیرینی داشتی ، حس خوبت همیشگی باشه.
درسفر باشی و هر لحظه شاد _شاد _شاد
سلام. ممنونم مریم
آره، لحظات خوب توی این سفر زیاد بودن. سپاس از تو
تو هم روزگارت پر از فانتزی و سفر
خوشحالم ک شهر من میزبان خوبی بوده 🙂
خوشا شیراز و وضع بی مثالش / خداوندا نگه دار از زوالش 🙂
سلام
بلههههههه، شیراز و شیرازیهای عزیز عالی بودن
آمین
سلام خیلی زیبا و متفاوتا زیبا بود کاکو اردیبهشتی 🙂
جایی برای پیشنهاد راندوو به غیر از کنار لسان الغیب نیافتید کاکو جان !:)
شیراز از اون شهرهایی است که همیشه هر کی بره حسودیم میشه میگم خوشبحالش 😀
همیشه به سفر ایران ایرانی 😉
سلام
ممنونم، شیراز پر از مکانهای خاص برای راندوو است. من هم چندتاش رو تجربه کردم
امبدوارم قسمت بشه بزودی که برید
سپاس فراوان
خوشحالم که سفر شیراز سفر متفاوتی بوده
شاد و تندرست بلشید
سفر با همراهان خوب، همیشه متفاوت و خوبه
سپاس فراوان خاطره عزیز
پاینده باشی
سلام مجید جان
آشنایی با شما مایه افتخار ولی لذت با هم بودن بسیار کوتاه بود.امیدوارم در سفرهای آتی زمان بیشتری پذیرای شما باشیم. از عکسهای زیباتون هم ممنون
سلام
خیلی ممنونم محسن جان. برای منم همین طور، امیدوارم که بزودی شیراز دوباره بطلبه!
ارادتمندم
سلام مجیدو!
بالاخره یادم موند بهت سلام کنم 😀
اول: زیارت حضرت دماوند مبارک
دوم: خلوت با سعدی و حافظ غنیمت عمر است
سوم: آدمها در موقعیت قرار نمی گیرند خودشون رو در موقعیتهای متفاوت قرار می دهند عکس العمل مناسب و متناسب بهتر است قبل از بروز موقعیت سنجیده بشوند، و یا گاهی بهتره آدم خودش رو در معرض برخی موقعیتها قرار نده.
چهارم:حال خوب زاییده درونه چیزی اون بیرون نیست و خوبه که از لحظه لذت می بری
پنجم: خوشحالم دیدار کوتاه ما در محضر لسان الغیب جزو لحظات خوب سفرت بوده، یه زحمت بکش بقیه عکسها رو که در همون یک ساعت کوتاه گرفتیم برام ایمیل کن .
ششم : ترکیبات صبحانه هوس انگیزی که عکسشو گذاشتی چیه ؟ بادمجون و تخم مرغ و ذرت با مقدار معتنابهی فللفل سیاه ؟
هفتم: چقدر حرف زدم
هشتم: همینجوری برای خالی نبودن عریضه 😀 😀
سلام از من
قربانت، قبول حق!
خلوتِ این بار از اون خلوتهایی بود که شاید تکرار نشه دیگه؛ عالی بود! دور همی با حافظ هم که حرف نداشت.
با همه حرفت موافق نیستم، چون گاهی برخلاف میلت ناچار میشی در موقعیتی قرار بگیری که خودت، خودت رو در اون قرار ندادی.
سعی میکنم لحظه رو از دست ندم هیچ وقت؛ و البته نگاهی هم به فرداها داشته باشم
ارسال عکسهات رفت توی نوبت، حدود ۷۰ نفر جلوی تو هستن از سال ۸۹ تا حالا!
صبحانه تخم مرغ و اسفناج بود که با ذرت و فلفل تزیین شده بود.
ارادتمندیم
سلام
عکسها خیلی زیبا بودن.
ممنون
سلام
ممنونم هستی جان
لطف داری
انانکه بامداد بهشت ارزو کنند خوب است در بهار شیراز رو کنند
با یک کرشمه دخترکان سیاه چشم تاراج هوش و غارت دل از دو سو کنند
گلجهرگان به چشمه سعدی گشاده موی عریان شوند و غوطه زنان شستشو کنند
اشک بهشت،باغ ارم قصر دلگشا جنات را مجسم در پیش رو کنند
همت طلب ز سعدی و حافظ که عالمی تکریم این دو شاعر ازاده خو کنند
نازم به اهل فارس که بهر معاشرت هر جا رسند اهل دلی جستجو کنند
دندانه های کاخ خشایار شاه هنوز از شوکت قدیمی خود گفتگو کنند
دلدادگان کعبه زرتشت را بگوی اول در اب چشمه زنگی وضو کنند
صاحب دلی کجاست که دانشوران فارس جان را فدای مقدم مسعود او کنند
شیراز معدن لب لعل است و کان حسن
من جوهری مفلسم، ایرا مشوشم
از بس که چشم مست در این شهر دیده ام
حقا که می نمیخورم اکنون و سرخوشم
شهریست پر کرشمه و حوران ز شش جهت
چیزیم نیست؛ ور نه خریدار هر ششم
سلااااااااااااااااااام علیکم! خوبین شما؟
کاشان اول، شیراز دوم، سومین شهر کجا باشه خوبه؟ :)))))))))))))))))
چی میشه که که ما همزمان میرسیم یه شهر و جاهای یکسانی هم میریم و همو نمیبینیم؟!!!
اگر بلاگفا در حال جابجایی سرور نبود من هم الان گزارش شیراز رو گذاشته بودم… بله
:)))
سلااااااااام
آخه چرا؟ چقدر حیف که فرصت دور هم بودن در شیراز رو از دست دادیم! امیدوارم سومین حضور هم زمان منجر به دیدار بشه.
مشتاق دیدن گزارش شیرازت و خودت هستیم
خیلی ارادتمندیم
با سلام
به این نکته ظریف خیلی خوب اشاره کردید که غلظت تجربه ها در شیراز بسیار بیشتر از سفر به هر جای دیگری است، گویی لین بهشت را آفریده اند تا با گام نهادن در آن پخته تر شویم.
و زیاد هم عجیب نیست که این همه عارف و عالم از این خاک برخاسته اند و به این دیار لقب «هزارمزار» را داده اند….
ای کاش بیشتر در هوای آن نفس بکشم
سلام
چه خوب که شما هم درک مشابهی دارید.
خاک این شهر عاشق خیز و عاشق پرور هست
امیدوارم این فرصت برای من هم بیشتر اتفاق بیافته
سلام
وقت بخیر
من یک پیج در اینستا دارم، و اطلاعات جاذبه تاریخی و گردشگری را معرفی می کنم،از کسانی که به شیراز آمده اند و ای تجربه سفر را دارند،اگر مایل هستند،عکس های سفرشان که خودشان نیز در آن حضور دارند با اطلاعات سفرشان برای من ارسال کنند،تا در پیج،کانال،و سایت که در حال طراحی هست قرار بگیرد،
با سپاس
Shirazsee.ir
Shirazseeir