تهران، دیگر بوی طهران نمیدهد. تهران امروز بجای “ط” دستهدار، آسمانخراش عَلَم کرده و سوراخهای “هـ” دو چشمش را دود گرفته و به سختی نفس میکشد. طهران به تَه رسیده و آنچه که مانده، تهرانی است که تهماندههای طهران است. تهرانگردی در تَهِطهران…
بخش سوم از گزارش تهرانگردی من، مربوط به ساختمانهایی است که همچنان از قدیم پابرجا ماندهاند و علیرغم آنکه حفظ آنها کمترین دغدغه ساکنان و مالکان آنهاست، اما وجودشان هنوز میتواند لبخند را بر لبان رهگذران بنشاند. بعضی از این ساختمانها واضح است که چیز زیادی از عمرشان نمانده و به زودی توسط مالکان منفعت طلبشان از صفحه خاطرات طهران محو خواهند شد. بعضی دیگر آنهایی هستند که مالکانشان اجازه تخریب ندارند، اما آرزوی تخریب ساختمانشان آنقدر برایشان دغدغه هست که دست به هر کاری میزنند تا آرزویشان را محقق کنند. از میان اندک ساختمانهایی که همچنان سرپا هستند و همچنان میتوان به بودنشان امیدوار بود، نیز متاسفانه یا آنها در تصرف افراد و سازمانهایی است که استفاده درست از آنها را نمیدانند و یا غافل از اینند که این بنا بیشتر از آنکه به یک شخص یا سازمان تعلق داشته باشد، به حافظه شهری تعلق دارد که امروز دچار فراموشی شده است و به شدت نیازمند بازسازی است.
اگر بسیاری از شهرهای اروپایی که در معرض بیشترین آسیبهای جنگهای جهانی قرار گرفتند، امروز همچنان بافت تاریخی خود را – حداقل به شکل ظاهری – حفظ کردهاند، بافت تاریخی تهران امروز مورد هجوم نادانی بزرگی قرار گرفته که از مستاجر گرفته تا مالک و از واقف گرفته تا موقوف و از عابر گرفته تا ساکن و از مسئول گرفته تا فراوان بیمسئول، همه و همه به آن لطمه میزنیم و هیچ کس هم هیچ صدای اعتراضی را نمیشنود.
تهرانگردی و دیدن آن روی طهران، لبخندی مختصر بر لب مینشاند و اندوهی بزرگ بر دل! اینها تصاویری از تَهِـتَهِـتَهِـــطهــــران است.
خیابان جمهوری، ضلع شمالی، شرق پل حافظ
خیابان میرزا کوچک خان، غرب چهارراه استانبول
ورودی خانه حاج حبیب القانیان در خیابان نوفل لوشاتو
جواهری پنهان در چهارراه ولیعصر
همان ساختمان؛ ضلع جنوب غربی چهارراه ولیعصر
کاش این خانهها را خراب نمیکردند… (خانهای در شمال خیابان انقلاب نزدیک مفتح)
)خانهای دیگر از دوره پهلوی در همان حوالی
کافه قنادی اوریانت؛ از کافههای معروف یادگار مانده از دهههای قبل
درهایی که دیگر نمیبینیم، اما زمانی درب خانه همهمان همینگونه بود
این مهد کودک نیست، خانه صادق هدایت است
یکی از ساختمانهای خوب لالهزار
ساختمان یک هتل در لالهزار با معماری وارطان هوانسیان
آنقدر این ساختمان (در لالهزار) را دوست دارم که حدی برای این علاقه متصور نیستم…
همان ساختمان مورد علاقهام، آرزو داشتم مال من بود و آن را بازسازی میکردم
از ساختمانهای سر حال خیابان لالهزار
سینما رودکی اثری دیگر از وارطان هوانسیان
ساختمان (اثر ثبتی) بسیار زیبا در تقاطع جمهوری و لالهزار
ساختمان (اثر ثبتی) ضلع دیگر تقاطع جمهوری و لالهزار
خانه اتحادیه (لوکیشن سریال دایی جان ناپلئون)
کوچهای معروف در لالهزار با داشتن 6 سینما
ساختمانی با معماری خاص در کوچه سینما
رستورانی قدیمی در همان کوچه سینما
انگار سمت چپی حال طهران را نشان میدهد
ساختمانی زیبا در خیابان میرزا کوچک خان
کافه گل رضائیه دوست داشتنی در خیابان میرزا کوچک خان
سردر آتشکده آدریان متعلق به زرتشتیان
پاییز در خیابان میرزا کوچک خان
درب یک خانه در خیابان میرزا کوچک خان
تابلویی که به چهره تهران چنگ میزند و با اکو تکرار میشود…
درب خانهای در خیابان نوفل لوشاتو
سلام و سپاس
همیشه این ساختمانهای قدیمی با معماری زیبا و انرژی مثبتشان در تمام شهرهای ایران مخصوصا تهران مثل لعلی کدر شده می درخشند و از شما تقاضا میکنم به ساختمان ثابت پاسال تهران واقع در جردن هم سر بزنید .حتمن ماجراهایی که تازگی و نه چندان دور برایش اتفاق افتاد را شندیدید .من که دلم براش سوخت و هر موقع رد میشم نگرانم که آخرین باری باشد که ساختمان آنرا میبینم .ای کاش صاحب جدید اون می دانست اگه او را به جاذبه گردشگری و هتل مبدل سازد هم او را حفظ کرده و هم گرد و غبار بیکاری را از او زودوده است !
سپاس و سلامت باشید
سلام
این ساختمان ها هویت و اصالت شهرهایمان هستند. فقط متاسفانه ما به آن درجه از بلوغ نرسیده ایم که بفهمیم ارزش این خانه ها و ساختمان ها چقدر است. ما فقط حرف مفت میزنیم که گردشگری ما باید رونق بگیرد، اما هرگز نمیفهمیم که آداب این کار چیست. ای کاش سر زدن من و امثال من به این ساختمانها تاثیری داشت.
اینکه هر کدام از این ساختمانها را آیا دوباره خواهیم دید یا نه، دغدغه همه ماست. گردشگری ایران لبریز از “ای کاش” و “ای کاش” و “ای کاش” هست…
ممنون که همراهید
سلام. بین تمام تهرانگردی هاتون من این یکی رو از همه بیشتر دوست داشتم. من عاشق ساختمانهای قدیمی و محله هایی هستم که اسمشون در تاریخ تهران برای همیشه ثبت شده, حتی اگر دیگه هیچ شباهتی به آنچه بودند نداشته باشند, مثل لاله زار. برای منی که اهل تهران نبودم و تهران رو از لابلای کتاب ها می شناختم, این ساختمانهای قدیمی مثل بازماندگان یک حادثه بودند. مدام در تلاش برای آن که قصه ای نیمه تمام رو بازگو کنند. خونه من حوالی بهارستان بود. چه حرف ها داشتند کوچه ها, چه آدم هایی رو این خیابان ها دیدند و چه خاطراتی داشتند قاب کهنه پنجره این ساختمان های فرتوت از تهرانی که تمام شده. حالا برای تماشای تهران به قوه تخیلی قوی نیاز است که تکه های بر جا مانده رو کنار هم بذاره و تهران رو بدور از این همه افسردگی, عصبیت و بی قوارگی تصویر کنه. نمی دونم کدوم آدم بی خاطره ای این لباس رو به تن تهران کرد که اصلا بهش نمیاد ولی خوبه که قد و اندازه تهران بزرگتر از این تنگ نظری هاست.
این گزارش خیلی خوب بود. سپاس.
سلام
خوشحالم که این یکی رو دوست داشتی. فکر کنم علاقه ما به این یادگارهای دوست داشتنی یک مرض مسری هست که هممون دچارشیم.
وای که چه شانس بزرگی داشتی که اون حوالی خانه داشتی. زندگی در اون منطقه یک حال و هوایی داره که تا به صورت تجربی لمس نکنی، از درکش عاجزی.
متاسفانه بی فرهنگی ما و بی مسئولیتی ما در حفظ این آثار ارزشمند داره بیداد میکنه. من نگران اون روزی هستم که برای درک تهران قدیم ناچار شیم فقط به آلبوم عکسهامون رجوع کنیم. اتفاقی که همین الان هم بیش از 80 درصد افتاده.
من هم نزدیک به 2 سال و نیم محل کارم در عمارت مسعودیه بود. هم از حضور در اون محل لذت می بردم و هم از کار کردن در اون عمارت بی نظیر.
ممنون که همراهید
کافه گل رضاییه ناخودآگاهم را برانگیخت☺
امیدوارم ک ساختمون مورد علاقت و حداقل خراب نکنن
و فقط میشه ناراحت شد و سعی کرد حداقل شخص خودمون رو موظف ب رعایت و نگهداری بناها کنیم و زا مثل تو حداقل خاطرهاش و ثبت کنیم
سلام
امان از این کافه های دوست داشتنی…
امیدوارم.
نه این خیلی کمه. باید برای حفظشون تلاش کنیم. فرض کن اگر یک روزی تخت جمشید رو خراب می کردن الان چه حسرت بزرگی داشتیم… امروز هم ما باید جلو تخریب تخت جمشیدهای آیندگان رو بگیریم.
زیبا
سلام
سپاس
سلام بر شما
سپاس
برخی موارد را تکمیل می کنم
این کامنت را بعدا حذف بفرمائید
1) عکس دوم تا چند روز دیگر تخریب می شود!!
2) آن خانه ای که آرم شهرداری دارد، خانه حاج حبیب القانیان است
3) آن ساختمانی که در لاله زار معماری متفاوت دارد، هتل بوده و از شاهکار های معماری است به نام وارطان هوانسیان
4) سینما رودکی هم کار همان معمار است (تا دو ماه دیگر تخریبش حتمی است) البته در تلاشیم
5) خانه پیرنیا نیست ، حمام خانه است
6) هر دو اثر شمالی تقاطع لاله زار نو و جمهوری اثر ثبتی است کافه و هتل
7) خانه اتحادیه خریداری شده و تا چند روز آینده کار مرمتی آن شروع می شود
8) آن مجمسه سر در سینما نیست ، تئاتر تهران یا باقی مانده تئاتر نصر است
9) آن سردر در خیابان میرزا کوچک خان که اشوختره …. قید شده، آتشکده آدریان تهران است
ببخشید جسارت کردم
سلام بر تو دوست عزیز
خیلی خیلی ممنونم که این اطلاعات رو در اختیار من گذاشتی. تلاش کردم در ذیل هر عکس این اصلاحات رو انجام بدم.
باز هم اگر موردی هست که باید اصلاح بشه خیلی ممنون میشم که بهم بگی.
و بسیار خوشحالم که لطف داری و همراهی میکنی.
در چند گروه تلگرامی – تهران باز – بدون اجازه صفحه شما را معرفی کردم
از لطفی که نسبت به من داری بینهایت ممنونم شهرام عزیز
ساختمانهای بسیار ارزشمندی بودند که با تیز بینی شما به تصویر کشیده شده است .وصد حیف که براثر بی توجهی از بین میروند .ایکاش دست اندر کاران حفظ میراث فرهنگی نوک سوزنی به فکر حفظ این آثار گرانقدر بودند
سلام
این ساختمانها آنقدر زیبا هستند که هر دیده ای را به خود جلب می کنند. تنها دیده هایی که جذب آنها نمی شوند، دیدگان مسئولین و البته مالکان کم ذوق آنهاست…
سلام و درود،
شنیدم کافه نادری رو میخواهند خراب کنند،با اینکه من هنوز به اونجا نرفتم.اما آرزوی من دیدن این مکان بوده ولی مشغله های بیش از اندازه نگذاشته….
درهرصورت اگه خبر صحت داشته باشه خیلی متاسفم ظاهرا ما هنوز که هنوزه ارزش و اهمیت خونه ها و ساختمون های شهرمونو نفهمیدیم..😳…!
سلام
راستش من چیزی در این مورد نشنیدم و کمی دور از ذهن هست که چنین اتفاقی بیافته
حالا باز حتما از دوستانم که اطلاعات بیشتری در این مورد دارند میپرسم و پیگیرش می شم.
اما شما هم دیگه تعلل نکنید. دیدنش حس خوبی داره
چه عالی بودن این عکسها! حیف اگه خراب بشه این بناها یه جور هویت هستند…یه حال خوبی که وصف شدنی نیست!!!
سلام
سپاس فراوان
امیدوارم که آباد بشن اینها
ایرانِ زیبا و آبادم آرزوست…
معماری ما داره به کجا میره😭
عكسها عاليند.
اين عبارت “همه و همه به آن لطمه میزنیم” واقعاً همهمون مسئوليم و تا از خودمون شروع نكنيم، هر روز بايد بيشتر شاهد نابودي اين يادگارهاي قديم باشيم.
به نابودي تدريجي اين خاطرات بعضاً اعتراض هم ميشه، ولي متاسفانه صداي “مالكان منفعتطلبشان” رساتر از بقيه صداهاست چون خراب كردن هميشه آسونتر از ساختنه.