• Menu
  • Menu

آغوش

سرماي دستانت
هنوز پهلوهايم را مي‌لرزاند
 .
آتش لبهايت
همچنان سر تا پايم را مي‌سوزاند
 .
و برجستگي‌هايت
حفره‌اي در قلبم ساخته
كه در عمقش گرفتار شده‌ام
 .
اين تب ولرز و هذیان
يادگار عشقِ خيابانيِ ما
در تگرگِ يك شبِ سردِ زمستاني است…
.
IMG_1805-2

بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات