یادم هست حدود یک سال پیش مطلبی را از سایت Trip Advisor ترجمه کردم که در آن به بررسی جاذبه های برتر گردشگری جهان از نقطه نظر گردشگران پرداخته بود. خیلی برایم جالب بود که رتبه شماره 10 برترین جاذبه گردشگری دنیا در شهر کراکوف بود. از همان موقع حس خاصی نسبت به این جاذبه داشتم که طبق تعریف این سایت “میدان راینک گلونی” معرفی شده بود. خیلی جالب است که واقعا از لحظه ای که از قطار در شهر کراکوف پیاده شدم تا زمانی که به میدان راینک گلونی رسیدم، از شدت شوق دیدن جاذبه به این مهمی به طور محسوسی ضربان قلبم بالا رفته بود و انتشار آدرنالین را در خونم حس می کردم!
میدان راینک گلونی (عکس از منبع اینترنتی)
.
کراکوف به فلورانس لهستان معروف است. شاید معروف ترین شهر لهستان در ایران همان ورشو پایتخت این کشور باشد، اما کراکوف پایتخت قبلی لهستان (تا اوایل قرن هفدهم)، نه تنها از لحاظ گردشگری چیزی کمتر از ورشو ندارد، بلکه امتیازاتی دارد که حتی آن را از ورشو هم جذاب تر می کند. این شهر یکی از مهمترین شهرهای فرهنگی اروپا است و در سال 2000 به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا انتخاب شده است و بخش مرکزی آن نیز در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده است. کراکوف شهری است که ویژگی های منحصربفردی در آن وجود دارد که آن را از بسیاری دیگر از شهرهای اروپا متمایز می کند. مثلا ونیز به واسطه کانال ها و کوچه های آبی اش یکی است و شبیه ندارد. یا معماری خانه های بروژ در بلژیک فقط مربوط به همین شهر است و هیچ مشابه دیگری ندارد. داستان کراکوف هم همین است. میدان بزرگ کراکوف و همچنین محله یهودی نشین آن وجه تمایز این شهر نسبت به شهرهای دیگر اروپا است که باعث می شود بازدید کننده اش را کاملا تحت تاثیر قرار دهد.
شاید شبیه ترین شهر به کراکوف در ایران، اصفهان باشد. میدان راینک گلونی مابه ازای میدان نقش جهان، محله یهودی نشین مابه ازای محله ارامنه، رود ویسلا ما به ازای زاینده رود، کلیسای بزرگ سنت ماری مابه ازای مسجد جامع عباسی (مسجد امام یا مسجد شاه)، ساختمان منحصربفرد تالار پارچه در وسط میدان راینک گلونی مابه ازای بنای منحصربفرد عالی قاپو در میانه میدان نقش جهان و تالار برج شهر هم ما به ازای مسجد شیخ لطف الله!
از این شهر خیلی زیاد می توان گفت. در تمام تجاربی که از بازدید ده ها شهر مختلف داشته ام، در کنار لذتی که از دیدن شهرهای معروفی همچون بارسلونا، پاریس، فلورانس، رم و… برده ام، دیدن یک شهر بسیار من را تحت تاثیر قرار داد و آن “وایمار” در آلمان بود که انصافا شهر خاصی بود و دیدن ویژگی های فرهنگی و تاریخی و هنری این شهر نه چندان معروف، حسابی من را شوکه کرد و هنوز که هنوزه لذت دیدن وایمار برای من خاطره انگیز است و همواره مشتاق دوباره دیدن اش هستم. بر حسب اتفاق وایمار هم به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا در سال 1999 انتخاب شده بود. این بار در کراکوف می توانم بگویم که حسی نزدیک به وایمار را تجربه کردم. من از کراکوف صرفا یک میدان اش را می شناختم. اما ورود من به این شهر و دیدن تعدد جاذبه های تاریخی و فرهنگی و معماری واقعا من را تحت تاثیر قرار داد و بی نهایت از حضور در این شهر لذت بردم.
یکی از خیابان های تاریخی ضلع شرقی مشرف به میدان اصلی
.
خیابان تاریخی ضلع غربی مشرف به میدان
.خیابانی در بخش غربی شهر نزدیک به رود ویسلا
.نمایی از خیابانی در منتها الیه غربی بخش تاریخی شهر
.نمایی از یکی از خیابانهای بخش یهودی نشین
.
بی تردید اولین چیزی که با شنیدن نام کراکوف در ذهن می آید همان میدان راینک گلونی است. من در مطلبی که در فروردین ماه امسال در همین وبلاگ با عنوان 25 جاذبه برتر گردشگری دنیا از نگاه گردشگران منتشر کردم، این توضیحات را راجع به میدان راینک گلونی نوشتم:
«……. میدان اصلی یا میدان «راینک گلونی» به عنوان میدان بازار بخش تاریخی شهر«کراکوف» شناخته می شود. این میدان که در حدود ۴۰ هزار متر مربع مساحت دارد یکی از بزرگترین میادین قرون وسطی در اروپا به شمار میرود و در قرن سیزدهم میلادی بنا شده است. اطراف این میدان را خانههای تاریخی، کاخها و کلیساهای مختلفی دربرگرفته، اما مهمترین بنای این میدان، تالار پارچه «سوکینیس» است که در مرکز میدان واقع شده و یکی از مراکز اصلی تجارت بینالمللی اروپا در قرون وسطی به شمار میرود. این تالار در سال 1555 میلادی بازسازی شده است. در یک طرف این تالار، برج سالن شهر واقع شده است و در سوی دیگر آن کلیسای قرن دهمی سنت مری قرار دارد.
این میدان در سال 2005 در پروژه انتخاب برترین فضاهای عمومی، به عنوان بهترین میدان در جهان انتخاب شد. راینک گلونی در طول سال میزبان جشنواره ها و برنامه های مختلفی است که از آن میان می توان به جشنواره سالانه کراکوف، جشنواره گروه های موسیقی نظامی، جشن ارکستر بزرگ خیریه کریسمس و جشن سال نو لهستان اشاره کرد. این میدان تاریخی همچنان برای انبوه کبوتران بیشمار، دکه های فروش گل، مغازه ها و فروشگاه های هدیه، باغهای آبجو و درشکه های اسب نیز در میان میادین تاریخی اروپا زبانزد می باشد. ………»
این بار اما وقت دیدن همه آن چیزهایی بود که نوشته بودم. وقت قدم زدن در تالار پارچه و سکوت در کلیسا و لبخند زدن به گل فروش ها و تماشای درشکه های اسب بود.
ابعاد این میدان 200 متر در 200 متر است که درست در وسط میدان بنای تالار پارچه وجود دارد که انگار میدان را به دو نیم تقسیم کرده است. بر روی نقشه، این میدان چرخشی حدودا 35 درجه ای نسبت به محور شرقی غربی دارد و لذا بر روی نقشه تقریبا شبیه به لوزی یا مربعی ایستاده بر یک گوشه به نظر می رسد. کلیسای بزرگ سنت مری در نقطه شرقی میدان و در یکی از گوشه های آن واقع شده است و برج سالن شهر نیز در نزدیکی های گوشه غربی میدان قرار دارد. هرگوشه ای از این میدان برای خود داستانی دارد.
کالسکه ها و اسب های زیبا و تمیز این میدان، یکی از زیباترین نمونه های کالسکه و درشکه توریستی است که من تا به حال در شهرهای اروپا دیده بودم. ترکیب رنگ های آنها و لباس کالسکه رانان آن بسیار جذاب بود. تجمع های مختلفی که در گوشه گوشه میدان به بهانه های مختلف ایجاد می شود هم برای خود داستانی دارد. یک طرف یکی می نوازد و دور او حلقه می زنند. طرف دیگر عده ای می رقصند و مردم به دور آن ها جمع می شوند. آن سوی دیگر یکی برنامه های خنده دار اجرا می کند و قهقهه های مردم در فضا می پیچد. در کافه های دور تا دور میدان صدها نفر از مردم نشسته اند و از فضای دیدنی این میدان لذت می برند. عده زیادی نیز در ساختمان مرکزی میدان (تالار پارچه) در حال بررسی کالاهای فروشگاه ها و مغازه ها هستند و به دور از هیاهوی بیرون از تالار، غرق خرید هستند. مجسمه های زنده در اطراف کلیسا حضور دارند و آنچه که از همه بیشتر در این میدان بزرگ به چشم می خورد، بی نهایت دوربین عکاسی و موبایل است که هر لحظه پرده های شاتر آن ها بسته و باز می شوند و به گمانم هر لحظه رکورد ثبت هم زمان تعداد عکس را در کشور لهستان می شکنند.
نمایی هوایی از میدان (عکس از منبع اینترنتی)
.
نمایی از تالار پارچه در وسط میدان
.تقریبا همه طرف میدان کافه ها حضور دارند
.
.
نمایی از نیمه شرقی میدان حدفاصل تالار پارچه تا کلیسای سنت مری
.نمایی از نیمه غربی میدان شامل ضلع غربی تالار پارچه و برج تالار شهر
.کبوترها و مردم و کالسکه ها و کافه ها
.کالسکه هایی که کالسکه رانان آن لباس فرمی زیبا بر تن داشتند
.کالسکه رانی که به دنبال جذب مشتری است
.مجسمه ای زنده که خود سمبل مردن است!
.نوازندگانی که در همه جای میدان حضور دارند
.یکی از تندیس های نصب شده در میدان
.آن سوی دیگر میدان، نوای آرام موسیقی و رقصی هماهنگ
.
کراکوف اما فقط میدان راینک گلونی نیست. خوشبختانه این شهر از گزند تخریب حملات و جنگ جهانی در امان مانده است و بافت تاریخی بسیار زیبا و جذابی دارد. تعداد زیادی کلیسا با قدمت های نسبتا زیاد، قلعه تاریخی، دروازه ورودی، قبرستان، کنیسه هایی با قدمت های مختلف، دانشگاه، موزه و البته کارخانه ای معروف به نام شیندلر بخشی از جاذبه های دیدنی کراکوف است که در کنار محله یهودی نشین، دیدنی ترین نقاط شهر را تشکیل می دهد.
جدا از میدان راینک گلونی، چند جاذبه شهر بسیار دیدنی و جذاب بودند. قلعه زیبا و بزرگ پادشاهی یا قلعه واول که بر بالای بلندی و مشرف به رود ویسلا قرار دارد واقعا دیدنی است که بخش مهمی از این زیبایی مدیون کلیسای بزرگ این قلعه است که گردشگر را در لابلای پله های پر پیچ و خم بالا و پایینش می چرخاند. دانشگاه تاریخی کراکوف که یک “ساعت” خاص و معروف در دل خود دارد، یکی دیگر از دیدنی هایی است که خود را کاملا متمایز می نمایاند. یکی دو کنیسه تاریخی و قبرستان قدیمی یهودیان هم تجربه متفاوتی را در مقابل چشم گردشگر به نمایش می گذارد. به ویژه برای گردشگری که برای اولین بار در عمرش از یک کنیسه بازدید می کند و یک قبرستان یهودی را در محله یهودی نشین می بیند!
علاوه بر همه اینها، کراکوف شهری است که می توان آن را بهشت غذا هم نامید! هر سبک غذا از هر ملیتی را به سادگی می توان در این شهر یافت و در کنار لذت های چشم نواز، طعم های دلنشین را نیز چشید. من در طول بازدید از این شهر، تقریبا از همه ملیت ها رستوران دیدم و هر نوع غذایی را که تجسم کردم، نمونه اش را در آن جا یافتم. به این ها رستوران های محلی با غذاهای لهستانی و همچنین رستورانهای یهودی با غذاهای مخصوص یهودی را هم اضافه کنید.
رود ویسلا که در جنوب بخش تاریخی شهر قرار دارد
.بنایی قلعه مانند در منتها الیه شرقی بخش تاریخی کراکوف
.
تقریبا همه بناهای تاریخی کراکوف چنین راهنمایی داشتند؛ شامل توضیحاتی به زبان انگلیسی، زبان لهستانی و به خط بریل
.دروازه تاریخی در شرق محدوده تاریخی شهر
.نمایی از داخل کلیسای سنت مری در میدان اصلی
.یکی از رواق های کنار حیاط ساختمان دانشگاه
.ناودان هایی که زیبا طراحی شده بودند
.این “ساعت” در ساختمان تاریخی دانشگاه بود که در راس هر ساعت مجسمه های کوچک درون آن بیرون می آمدند و در برابر چشمان گردشگران رژه می رفتند
.گردشگران در حال تماشای رژه مجسمه های “ساعت”
.نمایی کلی از حیاط داخل قلعه بزرگ شهر
.نمایی از کلیسای بزرگ و زیبای داخل قلعه شهر
.بخشی از دیوار بیرونی و برجی از قلعه
.یکی از زنگ های بالای کلیسای بزرگ قلعه
.یکی از دالان های زیرین کلیسای قلعه
.این هم یک غار در زیر قلعه که هوا در آن واقعا سرد بود
.ماشین هایی که در همه جای شهر کراکوف هستند و گردشگران را در شهر می چرخانند
.ساختمانی متفاوت و قدیمی در بخش جنوبی رود ویسلا
.
نمایی از داخل یک کنیسه تاریخی در محله یهودی نشین
.این کنیسه نخستین کنیسه ای است که من در تمام عمرم وارد آن شدم!
.عکسی بر دیوار موزه یهودیان که در داخل قدیمی ترین کنیسه کراکوف دائر شده است
.قدیمی ترین کنیسه کراکوف (و اگر اشتباه نکنم لهستان)
.کلاه های یهودیان که برای ورود به قبرستان شان باید اجبارا بر روی سر گذاشت
.نمایی از قبرستان قدیمی یهودیان
.قبرستان قدیمی یهودیان و دورنمایی از یکی از کنیسه های تاریخی کراکوف
.داخل یکی دیگر از کنیسه های تاریخی یهودیان
.ساختمان ورودی قبرستان جدیدتر یهودیان کراکوف
.
یکی از متفاوت ترین مکان هایی که در این شهر دیدم، جاذبه ای بود که ناچار شدم برای دیدنش به آن سوی رود ویسلا بروم و مسیری حدودا یک ساعته را پیاده طی کنم. شاید خیلی از شما فیلم معروف اسپیلبرگ به نام فهرست شیندلر را دیده باشید. جایی که من برای بازدید از آن رفتم، کارخانه ای بود که اسکار شیندلر به واسطه آن توانست جان نزدیک به 1000 یهودی را نجات دهد و نام خود را برای همیشه به عنوان مردی بزرگ به ثبت برساند. فضاسازی هایی که در موزه و نمایشگاه کارخانه شیندلر دیدم، انصافا بی نظیر بود و هرگز مشابهش را با این کیفیت اجرا ندیده بودم.
اگر اشتباه نکنم نفر سمت چپ اسکار شیندلر است
.فضاسازی های بی نظیر موزه – نمایشگاه
.این فضاسازی اتاق کار شیندلر بود
.فضاسازی از یک خیابان در داخل موزه
.بازی بی نظیر سطح ها برای ایجاد تصویرهای حجمی
.فضایی تداعی گر خوابگاه کارخانه
.
چقدر خوب بود که هر فضا با صداگذاری مرتبط همراه بود. اینجا مثلا صدای سنگ و ماشین های پر سر و صدا می آمد و کاملا حس می کردی که در فضای واقعی آن زمان هستی که کارگران اسیر در حال کار کردنی مشقت بار هستند
.تصاویری از افرادی که توسط اسکار شیندلر از مرگ نجات یافتند
.
کراکوف مقصدی است که می توان در آن ساعات و روزهایی را در آرامش گذراند و از فضای فرهنگی و خاص حاکم بر شهر لذت برد و به حس های بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی فرصتی داد تا تجربه هایی خاطره انگیز را به دست آورند. با اینکه ورشو بسیار دیدنی است، ولی شهرهای زیادی در اروپا هستند که به ورشو شبیه هستند. اما کراکوف از آن دسته شهرهایی است که کمتر مشابه دارند و از بودن در آن می توان حس خوب و متفاوتی را تجربه کرد. شاید داشتن میدانی شبیه به راینک گلونی برای یک شهر کافی باشد تا آن را با تمام شهرهای دیگر متفاوت کند!
یک قهوه لهستانی و یک شیرینی مجارستانی و درنگی طولانی در سایه یک خیابان در کنار میدان راینک گلونی
.یک دختر لهستانی اصیل با نگاهی مهربان (من را یاد ترانه علیدوستی انداخت، از او اجازه خواستم تا از چهره اش عکس بگیرم که البته با علاقه پذیرفت و از من خواست تا عکس ترانه را به او نشان دهم)
.
وای خدا من ! چقدر حرف دارم برای هرکدوم از عکسها! …کراکوف فوق العاده ست!
منتظر بودم از شیندلر بگین وقتی رسیدم به کارخونه و فضای داخلیش خیلی هیجان زده شدم . فیلم رو دیده بودم از دوستان در موردش بسیار شنیده بودم اما این تجربه دیداری با نگاهی که که ملموس تر به تصویر کشیده خیلی خوب بود. خیلی خیلی ممنونم بابت این پست.
لهستان دو سه سالیه که تو اون لیسته ست… این مطلب شما باعث شد جایگاهش در اولین اولویتها محکمتر بشه 🙂
سلام
حق با شماست، فوق العاده است. متاسفانه من خیلی دیر به کارخانه رسیدم و اجازه بازدید از طبقه اول آن را به من ندادند. اما همان دو طبقه دیگر به اندازه کافی من را تحت تاثیر قرار داد!
به نظرم لهستان بهتر از اون چیزی است که ما در این درباره اش شنیدیم و می دانیم.
به به! چه گزارشی! دست مریزاد.
هیچ کدوم این مطالب و عکسها رو هم نمیذاشتی، تنها ذکر این نکته که کراکوف به اصفهان شبیه باعث میشد که برای من دوست داشتنی بشه و دیدنش واجب!
خط بریل… حکایت هفت شهر عطاره و خم کوچه ی ما…
ببینم بخش یهودی نشین المانهایی داشت که با بقیه شهر متفاوت باشه؟
موزه هم فوق العاده بود!
و البته کافه گردیها نوش جونتون 😉
سلام
ممنون از تو. دیدن این شهر برای همه اصفهانی ها و غیر اصفهانی ها واجب هست!
جدا از اینکه توضیحات هر بنا با خط بریل وجود داشت، مهم این بود که ماکت آهنی بنا هم وجود داشت و یک نابینا می توانست بنا را با تمام جزئیاتش درک کند و سپس توضیحات آن را از طریق خط بریل بخواند. واقعا این درس بزرگی برای گردشگری همه دنیا است…
…
و اما تشکر ویژه برای یادآوری:
من عکس های بخش یهودی نشین را حتی آپلود هم کرده بودم اما فراموش کرده بودم که در داخل متن قرار دهم. سئوال تو باعث شد که آنها را به متن اضافه کنم. در کل ساختمان ها با بقیه شهر تفاوت چندانی نداشتند. صرفا نمادهای یهودیان را می شد بر روی بعضی از ساختمان ها مشاهده کرد. البته فروشگاه های سوغاتی این بخش از شهر محصولاتش کمی با بخش دیگر شهر متفاوت بود. مثل همان عکسی که کلاه های یهودیان در آن هست که این عکس را از یکی از همین فروشگاه ها گرفتم.
جمله آخر هم باعث شد تا عکس کافه نشینی و البته عکس دختر لهستانی را در متن قرار دهم. البته اینها هم جزو انتخاب های اولیه ام بودند که به خاطر تعداد زیاد عکس های این پست، فراموش کرده بودم در متن قرار دهم.
مرسی از تو 🙂
قربانت. سپاس
سلام آقای عرفانیان
من هنوز تو شوق این سفرنامه شما هستم. کلی سرچ کردم مطالب مرتبط بیشتر پیدا کنم 🙂
و این کافه نشینی های دلپذیر! این شیرینی رو چه جوری میشه خورد؟ اگه من جای شما بودم درنگی طولانی هم به تماشای این خوشمزه ترین مخلوقات خدا میداشتم 😀 چکار کنم دیگه در مقابل شیرینی اصلا نمیتونم مقاومت کنم …
راستش اومدم بپرسم محله یهودی نشین از بقیه محله ها جدا بود و نماد یا مشخصه ای داشت که دیدم فرشته جان پرسیدن و شما هم عکسهای بیشتری گذاشتین… راستش باید بگم کنیسه ی زیبایی رو دیدین برای اولین مورد خیلی خوبه 🙂 اگه کنیسه های ایران رو ببینین تفاوت رو حس میکنین ، خیلی خیلی باعث دلشکستگی هستن، مهجور و غمباره فضاشون و حتی گورستان یهودی های تهران خیلی حس بی کسی رو القاء میکنه . کاش اینهمه مرزهای دینی و مذهبی، تمایزات عقیدتی و باوری نبود و انسان بودیم همه …
بازم ممنون
سلام به شما
ممنون از لطفی که دارید. خطهایی که روی این شیرینی هست محل برش هست. این در اصل یک تکه شیرینی باریک و بلند هست که به این شکل پیچیده شده و فرم گرفته. وضعیت من هم در مقابل شیرینی مثل شماست. شک نکنید که اول خوب نگاهش کردم!
راجع به مطلب بعدی هم فقط می تونم بگم ای کاش…
سلام
چقدر با احساس گیرا نوشته بودید.چند بار این پست خواندم وازدیدن عکسهای حرفه ای شما لذت بردم .ما این شهر در برنامه سفر مان داریم خدا کند به ما یک ماه لهستان ویزا بدهد .از ورشو راحت میشه رفت و هتل از ایران رزرو کنیم؟
با سپاس
سلام
ممنونم. خیلی خوب است که این شهر را در برنامه تان دارید. اگر از جای مطوئن اقدام کنید گرفتن ویزا چندان سخت نیست
بهتر است که رزرو هتل و بلیط های قطار بین شهرهای اروپا را از ایران انجام دهید که نیاز به هزینه ارزی کمتری داشته باشید
چه حس خوبت قشنگ منتقل شد توی این متن 🙂 کیف کردم.
قربان تو فرشته جان
تو چرا وبلاگت فیلتره آخه؟
ولله چی بگم؟
بیا هماهنگ کنیم هم زمان چند ده نفر با هم بهشون ایمیل بزنیم که این سایت به اشتباه فیلتر شده، شاید درست بشه. آخه درست نیست وبلاگ برتر جشنواره سفرنامه نویسی در ایران قابل دسترس نباشه… (تبریکات فراوان) 😉
خیلی خوب و شیوا و دلنشین بود. نوشتههای اخیرت، حس گردشگری منطقه رو بهتر و جامعتر به مخاطب منتقل میکنه. شاید به خاطر اینه که اینبار سفرت در تداخل با کارت نیست. وقتی سفر برای گردشگری تنظیم میشه، آزادی و فراغت بیشتری برای واگویهی دغدغههات داری و این رو میشه توی نوشتهها و گزارشهات به وضوح دید.
به هر حال ممنون و خسته نباشی برادر. و باز هم دستمریزاد…
توی سفرهای شخصیت، یه جورایی چشمهات میخنده…
اون «آن»ـــــی که نوشتههات توی این مدل سفرها داره، توی سفرهای کاریت که با کلی مشغله و خستگی، باز هم لطف میکنی و برامون مینویسی، نداری!
هزارمین کامنت وبلاگ به نام تو شد نوید
همین که نادانسته برای این مطلب دو بار کامنت پشت سر هم گذاشتی، نهصدونودونهمین و هزارمین کامنت (تایید شده) این وبلاگ به نام تو شد. البته فکر کنم نباید هم جز این می شد. تقریبا میشه گفت که پای ثابت همه پست های این وبلاگ بودی. ممنون بابت همراهی همیشگی ات و ممنون بابت نظرت. باهات هم عقیده ام. حس آدم توی سفرهای غیر کاری کلا فرق می کنه. حتی اگه میزان کار در سفر کاری خیلی کم باشه و وقت هم کلا آزاد باشه! هیچی سفرهایی که آدم خودش برنامه می ریزه نمیشه 😉
چه افتخاری بالاتر از این که من حرف هزارم این بستر دلنشین بودم!…؟
مدال این همآهنگی را تا همیشه بر گردنم نگه میدارم…
ممنون برادر که من هزارمین بودم 😉
مجید چقدر جالب که من اول نوشتم بعد خوندم دیدگاه ها رو:
دوستم نوشته هات رنگ و بوی عشق به سفر و دیدن و دیده شدن داره به نظر سفر کاری نیست و فقط و فقط گشت و گذار هستش موفق تر باشی دوست موفق من ……..
سلام
چه خوب، ممنونم. سفری که فقط برای سفر باشه باید با سفری که برای کار باشه فرق بکنه! چشیدن طعم واقعی سفر بعد از 3 سال!
سلام
من میخواهم از سایت سفارت لهستان خودم اقدام کنم .منظور شما از جا مطمین آژانس مسافرتی است اگر بیشتر توضیح دهید ممنون می شوم
باسپاس بیکران
سلام
همین طوره، من منظورم این بود که ویزا رو از جایی اقدام کنید که در صدورش تردید نداشته باشید. اما اگر خودتون میخواهید اقدام کنید یه بحث دیگه است. پیشنهاد میدم که همه مدارک تقویت کننده شانس گرفتن ویزا رو ارائه کنید. به امید خدا درست میشه
.مخیلی خیلی خوب بود مجید خان.واقعا خداقوت .من نمی دونم این چه حسابیه که رقص دست از سرشمابرنمی داره.به نظرم دراولین فرصت برید دنبال آرزوی دیرینه تون.پاینده باشید آفا وهمیشه چرخ سفرتون چرخان
سلام. ممنون از شما
ناخودآگاهه دیگه! هی جذب میکنه! البته هیج وقت به عنوان یک آرزو برام نبوده، بیشتر یک علاقه است
سپاس فراوان
سلام
با تشکر ازاینکه دلسوزانه پاسخ می دهید ما این مدارک داریم اگر مدارک دیگری باید آماده کنیم بگوید چون وقت داریم آماده کنیم
هردونفرمان بازنشسته اورگان دولتی هستیم
2- ملک به نام هردو نفر داریم
3- حساب بانکی با سپرده 40 میلیون البته یک حساب چون ما اهل پس اندار نیستیم
4- بچه هایمان ازدواج کردن وایران زندگی می کنند
با سپاس بیکران
سلام
در مجموع مدارک مورد نیاز برای یک ویزای شنگن شامل این موارد است:
– اصل پاسپورت فعلي و پاسپورتهاي قبلي
– ترجمه شناسنامه
– عكس
– وقت سفارت
– (ترجمه) گواهي اشتغال به كار
– (ترجمه) ليست بيمه آخرين ماه موجود
– (ترجمه) روزنامه رسمي آگهي تاسيس شرکت محل کار
– (ترجمه) روزنامه رسمي آگهي آخرين تغييرات شرکت محل کار
– پرينت حساب بانكي انگليسي
– مبلغ يورویی سفارت
– دعوتنامه
– رزرو هتل
– بليط پرواز
– (ترجمه) سند ازدواج
– (ترجمه) سند ملك
– بيمه مسافرتي
امیدوارم موفق باشید
سلام این عکس کاور پیج گذاشتی خیلی خووووبه 🙂
سلام.
واقعا؟ دچار تردید بودم برای عوض کردنش!
نه. عالیه. خیلی از قبلی به حال و هوای الان نزدیکتره
مرسی از تو
مرسی مرسی مرسی یه دنیا ممنون بابت لطف بی کرانت واقعا این وقتی که برای ما گذاشتی خودش یک دنیا می ارزه.ندیده میگم محشره, الان 22 سالمه ولی شک ندارم تا قبل از 35 سالگیم به این شهر زیبا سفر می کنم دیگه مهم نیست به چه شکل و چجوری و شما و حرفهای دلنشینتون و محاله فراموش کنم
[…] شوق دیدار کراکوف! | وب سایت شخصی مجید عرفا […]
[…] شوق دیدار کراکوف! | وب سایت شخصی مجید عرفا […]
چقدر من لهستان و دوست دارم
و چقدر بیشتر کراکوو رو !
گاهی اوقات خندم میگیره از ریکشن دیگران که میگم عاشق لهستانو ورشو کراکوو پزنانو گدانسک ام . میگن لهستانم شد جا ؟؟
باید اونا رو به اینا ریفر بدم !:دی
سلام
لهستان واقعا زیبا و دوست داشتنی هست. تا ورشو و کراکوف رو کسی نبینه، نمیتونه تصور کنه و جذابیتش رو درک کنه
ممنون از لطف شما
کراکف واقعا مثل جواهری در لهستان هست البته شهرهای دیگه هم مثل لوبلین وگدانسک قشنگ هستند ورشو هم زیباست اما یک کمی سرد و بی روح به نظر می رسه در مقابل کراکف چون کراکف جمع و جور و زیبا هست بافت قدیمی به خوبی حفظ شده و از اونجایی که شهر دانشجویی هم هست همیشه گرم و سر زنده به نظر می رسه
انگار مردم خون گرم تر از دیگر شهرها هستند البته فعلا باید دید بعد ورود پناهنده ها چه اتفاقی می افته
سلام
کاملا با شما موافق هستم. کراکوف کاملا گردشگران را به هیجان می آورد. با اینکه ابعاد شهر چندان بزرگ نیست، اما هر گوشه اش دیدنی هایی وجود دارد که دیدنشان بسیار لذت بخش است. امیدوارم که مهاجران تصویر این شهر را تحت تاثیر قرار ندهند.
بسیار خواندنی و جذاب. حقیقتش من برای رفتن به لهستان و هلند یه کمی مردد بودم که خوشبختانه با خواندن سفرنامه شما این تردید کاملا از بین رفت. نکته خیلی جالبی که از نوشته شما فهمیدم کارخانه شیندلر بود چیزی که نمی دونستم وجود داره. اما جدای توصیف دقیقی که از کراکف کرده بودید چرا از اشوویتس چیزی ننوشته بودید؟
سلام
سپاس از محبت شما. هر کدوم از این دو کشور جذابیت های خودش رو داره، اما مطمئنم لهستان اونقدر زیبا هست که از رفتن به انجا خرسند باشید.
من از آشویتس بازدید نکردم و بالطبع چیزی ازش ننوشتم، اون خارج از کراکوف قرار داره
موفق باشید
سلم مجید جان واقعا خسته نباشید از وبلاگ خوبتون کاش کراکف بودید اردوگاه اشویدس هم می دیدی من که اگه قسمت بشه انشالا برم اول اشویدس رو میبینم
مطالب براي بنده كه كارشناس لهستان و كشورهاي بالتيك هستم، جالب و پر محتوا بود. موفق باشيد
سلام
ارادت دارم. سپاس از محبت شما
[…] کراکوف (لهستان)تعداد روز پیشنهادی برای بازدید: ۲ تا ۳ […]
[…] شوق دیدار کراکوف! – وبلاگ سفر مجید عرفانیان […]