حدود دو ماه قبل، در یکی از دیدارهای کاری روزانهای که با مسیح شریف داشتم، مسیح موضوع ساخت یک فیلم برای کانون سراسری انجمنهای صنفی راهنمایان گردشگری ایران را مطرح کرد. او گفت که کانون برای میزبانی کنوانسیون جهانی خودش را کاندید کرده و برای اثبات شایستگی باید یک پرزنتیشن انجام دهد. مسیح گفت که خودش قرار است برای اجرای پرزنتیشن به پراگ برود، چه ساخت فیلم را قبول کنیم و چه نکنیم. اما پیشنهاد داد که اگر من هم موافق باشم، ساخت این فیلم را با هم برعهده بگیریم. چرا که هم موضوع، یک موضوع ملی بود، هم گردشگری بود و هم ساخت یک فیلم بود. هر سه این موضوعات همیشه مد نظر ما قرار داشت و جمع شدن هر سه اینها در این فرصت، باعث شد که کار را قبول کنیم.
از روزی که کار را قبول کردیم، تمام کارها و پروژه های دیگری که در دست داشتیم را کنار گذاشتیم. تمام قرارهای خانوادگی و دوستانه و کاری را محدود کردیم. سفرهایمان را به تعویق انداختیم و از همه مهمتر، روالی که برای شروع یک پروژه مشترک درپیش گرفته بودیم را کاملا برهم زدیم. یعنی از روز شروع پروژه، یک مسیر متفاوت از روزهای قبل را آغاز کردیم.
امروز ما در پراگ هستیم. فیلمی که برای ساختش بسیار وقت گذاشتیم، در پرزنتیشن موفق ایران به نمایش درآمده است. ذهنم اما به شدت مشغول یک موضوع است. ما حدود دو ماه قبل، در یک انتخاب درظاهر کوچک، تصمیم گرفتیم که این فیلم را بسازیم و در نتیجه ما امروز در پراگ، در تکاپوی بی پایانی برای موفقیت نهایی ایران هستیم. اما اگر ساخت این فیلم را قبول نمی کردیم، شاید من به پراگ نمی آمدم و مسیح نیز بسیار کمتر برای این پرزنتیشن وقت می گذاشت. شاید ما در یکی از جلسات روزانه خودمان، به یک ایده کاری می رسیدیم و به سراغ اجرای آن ایده می رفتیم. شاید در یکی از همین روزها – اگر در پراگ نبودیم – در یک ملاقات مهم، با فردی دیدار می کردیم که او به ما پیشنهاد ساخت یک فیلم برای یک هتل، یک شهر و یا یک استان را می داد. اما امروز ما در پراگ هستیم. امروز ما نام سرباز وطن را برای خودمان انتخاب کرده ایم. انتخاب دو ماه قبل من و مسیح، این سرنوشت را برای ما رقم زده است که امروز در این جایگاه و در این موقعیت باشیم. انتخاب دو ماه قبل ما باعث شد تا ایده کمپین Come2Iran شکل بگیرد. انتخاب دو ماه قبل ما باعث شده است تا امروز ما با بسیاری از راهنمایان گردشگری کشورهای دیگر ارتباط برقرار کنیم. کسی چه می داند! شاید یکی از همین افراد مسیر جدیدی پیش روی ما قرار دهد و باز سرنوشت پیش روی ما را عوض کند.
ما هر روز در معرض انتخاب هستیم؛ از انتخاب های کوچک تا انتخاب های بزرگ. شاید وقتی در حال رانندگی هستیم، به جای اینکه از کوچه اول به خیابان بعدی برویم، مسیر کوچه دوم را انتخاب کنیم، باعث شود که کسی را در کوچه دوم ببینیم و با او راجع به موضوعی صحبت کنیم و اصلا مقصد را عوض کنیم و با او به جای دیگری برویم. حتما هر کدام از ما بسیاری از این نمونه ها را در ذهن داریم. اما آثار برخی از این انتخاب ها در زندگی ما محسوس تر است و ساده تر می توان آثار انتخاب انجام شده را در زندگی عادی لمس کرد. انتخاب و تصمیم ما برای ساخت فیلمی که بعدها آن را Come to Iran نام گذاری کردیم، یکی از همین نمونه ها بود. انتخاب ما نه تنها سرنوشت من و مسیح را عوض کرده است، بلکه در نگاهی کلان تر مسیر حرکت کانون راهنمایان گردشگری و حتا مسیر تصمیم گیری راهنمایان گردشگری جهان را تغییر داده است (مثبت یا منفی بودن تغییر ملاک نظرم نیست). شاید اگر ساخت فیلم را فرد یا افراد دیگری برعهده می گرفتند، امروز وضعیت رقابت ایران متفاوت از وضعیت امروز می بود. شاید اوضاع بهتر می بود و یا شاید بدتر.
انتخاب بزرگ
امروز دوباره اتفاق دو ماه پیش در حال رقم خوردن است. با این تفاوت که نقش مجید و مسیح را نمایندگان راهنمایان گردشگری جهان ایفا می کنند (و انتخاب می کنند) و تاثیر این انتخاب، به جای سرنوشت کانون راهنمایان ایران، سرنوشت گردشگری ایران را تغییر خواهد داد. شکی نیست که اگر چند صد راهنمای گردشگری از کشورهای مختلف جهان به ایران بیایند، کتاب گردشگری ایران، بعد از سال ها ورق خواهد خورد و فصل نویی پیش روی ایران و گردشگری اش قرار خواهد گرفت.
امروز اگر رای کشورها، ایران باشد، اتفاق مهمی در سرنوشت کشور رقم خواهد خورد. ما، همه تلاشمان را کرده ایم. نه تنها ما، بلکه همه دوستان عزیزی که از سال ها قبل برای گردشگری ایران تلاش کرده اند تا امروز ما فرصت داشته باشیم که در این جایگاه قرار بگیریم، تلاششان را کرده اند. امروز، باید نام کانون ها و جامعه ها و انجمن ها را فراموش کنیم. امروز همه باید پشت هم بایستیم.
ما یا برنده می شویم و سرمست شادی به ایران بازمی گردیم و یا به هردلیلی ایران انتخاب نمی شود و ما با کسب یک تجربه بزرگ به سراغ فردای بهتر می رویم. من بسیار به پیروزی امیدوارم، اما یقین دارم آنچه که تا همین امروز به دست آمده است، یک پیروزی بزرگ است. مهم این است که امروز دستهای ما در دست هم قرار دارد و همه پشت هم هستیم. گردشگری ایران، فارغ از هر نتیجه ای که امروز حاصل شود، باید به این پیروزی افتخار کند.
فیلم Come to Iran
این لینک فیلمی است که ما انتخاب کردیم تا آن را بسازیم:
دقیقا همینطوره و فارغ از هر انتخاب و قضاوتی شماره پیشتر برنده شدین. همون زمانیکه انتخاب کردین سرباز وطن باشین.
هر لحظه منتظر خبر انتخاب ایران هستم. ایران امروز بیشتر از هر چیز دیگه به همین امیدها به همین صدا زدن ها به همین دهان به دهان زبان به زبان تکرار شدنها نیاز داره. بالاخره زمانش رسیده که دنیا نگاهش به زیبایی ها و فریبندگیهای خاک پاکمون خیره بشه. سرزمین اهوراییمون جاویده تا وقتی فرزندانی مثل تو و آرش و بقیه دوستان داره
سربلند باشی ایران من
سلام.
خدا رو شکر که نتیجه انتظار، نتیجه دلخواه بود…
مرسی از لطفت و جملات روحیه بخشت
زندگي همه ما آدمها يه جورهايي بازيه وهر روز يه بازي جديد از جنس خودش.بعضي وقتها بايد از كوچه دوم بري تا يه نفركه قرار باهاش اشنا بشي رو ببيني گاهي بايد تولد يه نفرباشه و اون تولد هيچوقت برگزار نشه ولي تو با يه نفر آشنا بشي.بعضي اتفاقات زندگي آدمها ناخواسته رقم مي خوره.گاهي بايد برد وگاهي هم بايد نبردن رو لمس كرد.مي دانم ويقين دارم كه شما موفق مي شويد.مهم نتيجه اعلام شده نيست مهم يه حركت وموج ايرانيه بزرگه مجيد عزيز
بهترین های صنعت توریسم ایران جمع شدن تا بهترین ها رو برای ایران رقم بزنن. سوای هر نتیجه ای به شما افتخار می کنیم.
یه چیز دیگه هم این وسط هست که خیلی مهمه. برای تصمیم گیری های بعدی. این همه تلاش و پشتکار و زحمت که دقیقا درست فرمودید که روندش از سالها پیش شروع شده نه فقط از چند ماهه گذشته. همه این آدم ها سرباز وطن بودند. بی چشم داشت. ولی واقعاً چقدر این تلاش ها تحت تاثیر کم کاری های دولت قرار می گیره؟ صادقانه بگم اگر ایران رای نیاره، پاسخ سوالم اینه که همش. بله همه این تلاش ها تحت تاثیر عملکرد دولتی قرار می گیره که امروز امنیت کشورش، وضع سیاست خارجیش و هزار چیز دیگش مورد سواله. اینا هیچکدومش به شما ربطی نداره ولی در کار شما تاثیر گذاره اینطور نیست؟ در زمان قاجار عباس میرزا بخاطر عدم حمایت دربار فتحعلی شاه از خودش و سپاهش جنگ برده رو باخت و ناچار به عقب نشینی در مقابل روسیه شد. در اینکه شما سرباز وطن هستید و تنها به ایران می اندیشید شکی نیست. ولی تا تدارکات و پشتیبانی، خوب عمل نکنه انتظار برد از سربازان خطه مقدم یه کم کم لطفی در حق اونها و زیاده خواهی. در این دقایق باقی مانده باید امیدوار باشیم تا راهنمایان جهان جسارت کافی بخرج بدن و ایران رو فارغ از تمام ابهاماتی که نه تنها برای اونها بلکه برای ما هم وجود داره انتخاب کنند. اما چرا با وجود این همه تلاش باز هم باید چشم امیدمون به جسارت آدم ها باشه نه منطقشون؟
ولی در نهایت؛
گر بهارستان شوقی یا خزانستان غم،
مصلحت بینی نمی آید به من، ای وطن من با توام …
چقدر این پیروزی شیرینه بعد از اینهمه تلاش همراه با عشق. همیشه سربلند و پیروز و شاد باشی مثل این لحظه
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود…