فرانکفورتِ تجاری (Commercial Frankfurt)

پنجمین شهر بزرگ آلمان و بزرگترین شهر ایالت هِسِن، بعد از مدتها من رو به گردشگری به سبک قدیم خودم واداشت! دوباره بعد از مدتها دوری از گردشگری به شیوه مورد علاقه ام، تونستم طوری شهرگردی کنم که انگار برای من بهترین شیوه است! این یعنی اینکه اول با جستجو در منابع اطلاعاتی موجود، جاهای دیدنی شهر رو پیدا کنی و بعد اونا رو روی نقشه پیاده کنی و بعد یک مسیر پیاده روی برای بازدید از اونها روی نقشه (یا توی ذهنت) طراحی کنی و بعد پاشنه کفش رو بالا بکشی و بزنی به عمق اکتشاف! درست در عمق این اکتشاف که بودم، به این نکته داشتم فکر میکردم که باید یک نظریه برای گردشگری به این سبک بنویسم و بصورت جدی ارائه اش کنم. حتی به یه اسم مناسب هم براش فکر کردم؛ یه چیزی توی مایه های Pre-research Fast Tourism

قبل تر بارها به فرانکفورت سفر کرده بودم. اما زمان توقفم در این شهر حداکثر 4 تا 5 ساعت بود. دفعاتی که از طریق فرودگاه وارد شهر میشدم و توقف ترانزیت پروازی داشتم که فرصت بازدید از شهر دست نمیداد. اما چند باری رو که با قطار از این شهر گذشتم و در اون توقف های چند ساعته داشتم، قدر دونسته بودم و اطراف ایستگاه اصلی قطار شهر رو (که مثل اغلب شهرهای اروپا، مهمترین بخش شهر هست) رو چرخیده بودم.

بر بلندای فرانکفورت

.بازدیدم از این شهر باعث شد بفهمم که تا قبل از این، علیرغم تصور غلط خودم، هنوز هیچ جای مهمی از فرانکفورت رو ندیدم. چرا که بخش تاریخی تر و جذاب تر فرانکفورت کمی از ایستگاه اصلی قطار فاصله داره. ولی این خودش انگیزه ای شد که با اشتیاق بیشتری این سفر رو دنبال کنم.

ایستگاه مرکزی و چند طبقه قطار فرانکفورت

.

نمای بیرونی ایستگاه قطار

.

بازدید از کلیات شهر و دیدن محله های زیبا و تاریخی فرانکفورت بیشتر از یک روز زمان نیاز نداره. فرانکفورت بیشتر یک شهر تجاری محسوب میشه که انتخاب این شهر به عنوان شهر مرکزی ایرلاین اصلی آلمان (لوفتانزا) خود بیانگر این نکته است. فرانکفورت یکی از ثروتمندترین مراکز اروپا، مقر بانک مرکزی اروپا و مهمترین شهر اقتصادی قاره سبز هست و  در عین حال یکی از بزرگ‌ترین مناطق حمل و نقل اروپا هم هست. موقعیت مرکزی فرانکفورت در اروپا و وجود نمایشگاه های مهم جهانی باعث رشد بیشتر اون هم شده و از این بابت دیدن فرانکفورت، هرچند دیداری کوتاه، بسیار غنیمت خواهد بود.

نماد یورو در محدوده مرکزی شهر

.

آسمانخراش ها و ساختمانهای سر به فلک کشیده این شهر، یکی دیگه از ویژگی های منحصر بفرد اون به حساب میاد و این محدوده رو به Frankfurter Skyline مشهور کرده. فرودگاه فرانکفورت بزرگترین فرودگاه آلمان و سومین فرودگاه بزرگ قاره اروپا است و تعداد پروازهایی که در هر 24 ساعت در اون انجام میشه واقعا برای من غیر قابل محاسبه است. اگر دوست داشتید که یک کم گیج بشید (و با من هم عقیده بشید) کافیه یه سر به وب سایت 10 زبانه فرودگاه فرانکفورت بزنید و تعداد صفحات چند ده هایی پروازهایی که ظرف چند دقیقه آینده در این فرودگاه میشینه رو ملاحظه کنید…

برج یورو Eurotower

.

برج بانک تجاری Commerzbank

.

برج مرکز ژاپن Japan Center

.

برجهای سر به فلک کشیده Trianon و Westendtower و…

.برجهای دو قلو Deutsche Bank

.

برج Gallileo و آسمانخراش هایی دیگر با دورنمایی از ایستگاه مرکزی قطار

.

محدوده مرکزی و میدان تاریخی

به فاصله نیم ساعت پیاده روی از ایستگاه بزرگ قطار مرکزی فرانکفورت، درست در بالای رود «ماین»، محدوده تاریخی شهر فرانکفورت قرار داره که این بخش تاریخی توسط یک محدوده بزرگ تر احاطه شده که این محدوده بزرگتر، خودش از جنوب به واسطه رود و از سه طرف دیگه از طریق یک نوار جالب سبز رنگ (پارک و فضای سبز) از مابقی شهر جدا شده. یعنی برای ورود به بخش تاریخی شهر حتما لازمه که از داخل این فضای سبز نسبتا کم عرض عبور کرد. نکته جالبی که میشه برای محدوده مرکزی شهر درنظر گرفت، اینه که بر خلاف قوانین خیلی از شهرهای دیگه اروپا مبنی بر عدم اجازه ساخت و سازهای جدید در مجاورت ساختمانهای قدیمی، اینجا میشه برجهای چند صد متری زیادی رو در همسایگی ساختمانهای قدیمی دید که اتفاقا همین مسئله باعث منحصر بفرد شدن فرانکفورت نسبت به بقیه شهرهای شناخته شده اروپایی شده.

اگر محدوده مرکزی فرانکفورت رو به 6 قسمت تقسیم کنیم، میدان تاریخی و بسیار زیبای فرانکفورت در قسمت پایین و وسط این محدوده واقع میشه که در مجاورت رود ماین قرار گرفته. یکی از شناخته شده ترین نمادهایی که در این میدان وجود داره، خانه های محکم و استوار و با شکوهی است که با تعداد بیشماری از نیمه های الوار ساخته شده است. این ساختمانها که به سبک Ostzeile شناخته میشه بر اساس نقشه های اصلی آن در سال 1986 ساخته شده اند.

میدان تاریخی و خانه های معروف آن

.

نمایی دیگر از میدان تاریخی و خانه ها و کلیسای سنت نیکولاس

.

هنرمند، جادوگر، یا دروغگویان حاضر در میدان

.

تالار شهر

درست در همین میدان، ساختمانی متمایز وجود دارد که به تالار شهر معروف است و از 3 سقف مجزا (3 تکه) تشکیل شده است و قدمت آن به سال 1405 میلادی باز می گردد. این تالار در حال حاضر مکانی برای برگزاری جشنهای عروسی است و اتفاقا هم زمان با حضور من در مقابل آن، یک عروس و داماد در حال برگزاری مراسم خود بودند.

نمای عمومی تالار شهر

.

تالار شهر از نمایی نزدیک تر

.

عروس و داماد آلمانی

.

درب ورودی تالار و مسئول خوش برخورد آن

.

برج اصلی Main Tower

در نقطه ای در مرکز برجهای سر به فلک کشیده فرانکفورت برجی به نام Main Tower وجود داره که میشه به بالای اون رفت و از ارتفاع 200 متری از مناظر شهر لذت برد. فقط باید موقعی که قصد بالا رفتن از برج رو داریم، وضعیت هوا رو چک کنیم که نا مناسب بودن هوا یا شدت باد میتونه لذت این منظره بینی رو کم کنه. بلیط ورودی برج 5 یورو بود که با اون از آسانسور برج برای بالا رفتن میشه استفاده کرد.

نمایی از بالای برج

.

نمایی از بخش تاریخی و رود فرانکفورت

.

نمایی از بخش دیگری از فرانکفورت

.

دوربین هایی برای مشاهده جزئیات

.

بدون شرح

.

خانه اپرای قدیمی

در ابتدای مسیری که به بخش تاریخی شهر میرسد، بنایی زیبا هست که به عنوان خانه اپرای تاریخی فرانکفورت شناخته میشه و برنامه های مهمی در اون اجرا میشه. این ساختمان درست بر روی نوار سبز اطراف بافت تاریخی واقع شده که پیشتر توضیحش رو دادم. ساخت ابتدایی این بنا مربوط به سال 1880 بوده که پس از تخریبی که صورت میگیره، در سال 1981 بر اساس نقشه اولیه مجددا بازسازی میشه.

نمای ساختمان خانه اپرای تاریخی از بالا

.

نمای روبروی ساختمان اپرا

.

فرانکفورت گردی

در طول مدتی که در فرانکفورت بودم، تلاش کردم بخشهای مختلف تاریخی و مدرن شهر، میدانها، کلیساها، راسته های پیاده روی، راسته های کافه ها و… رو تجربه کنم و به شناخت بهتری از این شهر برسم. وجود توریست رو میشد در این شهر لمس کرد، اما حجم توریستی که در این شهر بود، قطعا کمتر از حجم توریتس است که به شهرهایی مثل مونیخ یا برلین سفر میکنن. این عکسها گلچینی از ساعتها گشت زنی در شهر فرانکفورت هست…

کلیسای امپراتور در مرکز شهر

.

کافه ای تاریخی که زمانی ساختمان گارد امنیتی بوده

.

کلیسای بانوی ما

.

نوازنده زبردست زن آلمانی

.

واقعا زیبا مینواخت

.

ساختمان بورس سهام فرانکفورت و نمادهای معروف مقابل آن

.

مغازه ای زیبا در راسته کافه های شهر

.

امکان نداره کسی جای معلولین پارک کنه

.

کافه های بیزنسی که مشتریان در اون ایستاده قهوه مینوشند

.

بخشی از معماری تاریخی مرکز شهر

.

ساختمان محل تولد گوته

.

تجربه ای جدید

این سفر یک تجربه جدید و ارزشمند برای من داشت. بلیط برگشت من از آلمان از شهر برلین بود و من باید از فرانکفورت خودم رو با ارزونترین وسیله ممکن به برلین میرسوندم. بلیط هواپیما زیر 170 یورو برای روز سفرم پیدا نمیشد. بلیط قطار هم زیر 105 یورو نبود. اتوبوس هم هزینه اش 25 یورو بود که خوب بود، اما 10 ساعت طول میکشید! در حالیکه با قطار این مسیر 5 ساعت هست. اما یاد یک وسیله دیگه افتادم. در خیلی از شهرهای اروپا سیستم حمل و نقل مردمی وجود داره که در اون افرادی که میخوان از یک مسیر به یک مسیر دیگه برن، اطلاعات زمان و مکان حرکتشون، ظرفیت و مدل ماشینشون و هزینه مورد نظرشون رو در یک وب سایت مینویسن و مسافرها هم در اون سایت دنبال گزینه مناسب برای سفر میگردن. با همراهی و کمک Ladybahar که واقعا همیشه در آلمان به من کمک کرده، تونستم در این سایت آلمانی چند تا گزینه پیدا کنم و براشون درخواست فرستادم که خوشبختانه یکی شون درخواست رو پذیرفت. ماشینی که باهاش فرانکفورت رو به سمت برلین ترک کردم، یک جگوار بود و 3 مسافر دیگه هم مثل من با راننده هماهنگ کرده بودن و همسفر ما بودن. تجربه خیلی جالبی بود. به طور کلی به نظرم همه کشورهای اروپا یه همچین سایتی دارن و این روش بسیار مقرون به صرفه و مناسب هست.

2 نفر از همسفران مسیر برلین، یک مراکشی و یک آلمانی

.

تجربه ای لذت بخش و فراموش نشدنی

.

شکل لوگوی جگوار، اصلا نمیشناختمش

.

در طول سفر

.

کیسه هوا برای سرنشین عقب، تعبیه شده در دستگیره بالای در!!!

.

منجیل آلمان!

.

حجم مسافران گرسنه در یک مجتمع بین راهی در ساعت 7 بعد ازظهر!

.

همسفر آلمانی بک پکر

.

240!!! تجربه ای فراموش نشدنی…

.

و ترافیک فراموش نشدنی

.

حاصل معطلی و بی حوصلگی در ترافیک چندین کیلومتری بزرگراه

.

پی نوشت:

حدود دو هفته از تاریخ این سفر گذشته و من با تاخیر این مطالب رو آپلود کردم. اما یک اتفاق مرتبط با سفر انگیزه من رو برای تسریع در آپلود این مطلب زیاد کرد. دیشب با دعوت یک زوج مسافر، در جمع چند مسافر جمع بودم و این انگیزه ای شد تا مطلب رو کامل کنم و بذارم روی سایت. همنشینی چند مسافر که سبک سفرشون و تجاربشون کاملا با هم متفاوت هست و شنیدنی های زیادی برای آموختن بود. پیشنهاد میکنم سری به سایتهاشون بزنین:

کوله پشتی نارنجی سایت فرشته عزیز که با همسفر صمیمی زندگیش رضا میزبان ما بودند.

چمدانک سایت فرشته دیگه ای که با فرشته میزبان هم نام بود و تازه به ایران برگشته بود.

ما به درختان نیازمندیم سایت محمد تاجران پرشور که دنیا رو با دوچرخه درنوردیده و اتفاقا همشهری از آب دراومد!

آرش نورآقایی که خودش در جمع ما نبود، اما در دور هم جمع شدن ما نقش داشت و یه جورایی مثل همیشه نقش مهمی رو در وصل شدن آدمهای مسافر به هم ایفا کرده بود…